مصاحبە فروم آنارشیستهای کردستان (KAF) با تعدادی از رفقای آنارشیست از ایران - قسمت اول
قسمت اول
رفیقی
گرامی، برای آشنایی بیشتر خوانندگان فوروم (KAF) با آنارشیسم و مبانی و
آلترناتیوھای آنارشیستی و برپاكردن بحث میان رفقای آنارشیست بر سر مسائل
درگیر و موجود در جامعە و حركتھای اجتماعی، یك سال پیش این پرشھا را برای
عدەای افراد آنارشیست در ایران و خارج ایران فرستادیم، اما متاسفانە تا
حالا تنھا از سە رفیق جواب را دریافت كردەایم، كە بە امید شركت رفقای دیگر
در بحث و گفتوگوھای آیندە، اینجا در سایت و بلاگ و صفحەی فیسبوك فوروم آنارشیستھای كردستان، جوابھا را منتشر مینمایم.
ابتدا اگر
بشود، خلاصە دربارە سایت، بلاگ یا فعالیتھای خود توضیح دهید، که از چه
زمانی شروع کردید و اصلاً جزوی یک گروە، فرومی اینترنتی ھستید یا كارھا و
نوشتەھایت كار و بلاگ شخصی محسوب می شود؟ اگر جزوی یك گروه ھستید در چه
عرصه هایی اعضای گروھتان (یا سایت و گروھی خود) فعال هستند و اگر صرفاً کار
نوشتاری انجام میدهید و یک فروم اینترنتی هستید نویسندگان آن چگونه با
شما همکاری میکنند و آیا نویسندگان یا مترجمان مشخصی دارید یا هر کسی
میتواند با شما همکاری کند؟
نظام جلالی و آرش دوست حسین
: قبل از اینکه شروع کنیم به سئوالات پاسخ دهیم باید یادآوری کنیم که در
پاسخ به تعداد زیادی از سئوالات شما ،نظرات مختلفی در بین رفقای صدای آنارشیسم وجود داشت بنابراین پاسخ های داده شده به این مصاحبه توسط تعدادی
از رفقای صدای آنارشیسم صورت گرفته است و سایر رفقا نیز می توانند در
فرصتهای بعدی با توجه به نقطه نظرات خودشان به سئوالات شما پاسخ دهند.
ما جمعی آنارشیست هستیم در خارج از کشورکه
پیشینیه های متفاوتی داریم ولی گذشته فعالیتهای سیاسی تعدای ازرفقای ما به
فعالین و اعضای سابق سازمانها و احزاب چپ برمی گردد که به دوره ها و
سالهای مختلفی مربوط می شود که با نقد و خروج از ساختار هرمی ،
سانترالیستی و غیر دموکراتیک نهفته در این گونه تشکیلاتها و نقد اتوریته و
اقتدار در هر شکلی ،ابتدا تصمیم به فعالیت موازی و خطی از پایین به صورت
خود خواسته و داوطلبانه در کنار دیگر فعالین مستقل چپ و کسانی که به
فعالیتهای غیر متمرکز و سانترالیستی احزاب و سازمانها توهمی نداشتند گرفتیم
که با یک سری جلسات اینترنتی و پس از یکسری بحث به این نتیجه رسیدیم که
از لحاظ دکترین سیاسی آنارشیست هستیم و تصمیم به جمع شدن کنار هم در اواخر
سال ۲۰۰۹ گرفتیم که با نام “صدای آنارشیسم” شروع کردیم و بخشی دیگر از
رفقای ما بسیار جوان ما هستند که گرایشات چپ و یا آنارشیستی داشتند و اینک
خود را آنارشیست می دانند .
در ضمن علت انتخاب نام صدای آنارشیسم آن
است که ما در حد یک صدا هستیم و نه در حد یک جنبش آنارشیستی وهدفمان آن
بوده که صدای آنارشیستها را در حد توانمان منعکس کنیم و در جمع ما همه
گرایشات ضد سرمایه داری آنارشیستی وجود دارد.
خورشید شاە : بنده در سطحی از فعالیت نیستم که به پاسخ پرسشهای فراوان شما بنشینم. معذور کنید اما چند نکتۀ عمومی:
فعلیت جنبشهای آنارشیستی بجز در ممالکی که
سابقۀ فرهنگی آن را دارند معمولا در حد فعالیتهای انفرادی باقی مانده. در
مملکت ایران هم بر همین روال. من وظیفۀ اصلی انسانهایی که به انحاء این
نحله گرایش دارند رو روشنگری در سطح جامعه میدونم و گمان ندارم در پی جابه
جایی احتمالی سیستم فعلی به جز قدمهایی ابتدایی در جهت برخی از کارهای عملی
که خود شما در سوالات اسم بردید کاری از آنارشیستهای ایران بر بیاد. در
عین حال همگرایی با چپ نو و سوسیالیستهایی که به سازماندهی از پائین
معتقدند رو قنیمت میشمرم هر چند لزوم سازماندهی نیروهای آنارشیست به قوۀ
خود باقیست.
در نهایت به نظر بنده فهرست بلندبالا و همه جانبۀ سوالات شما که شبیه به ورقه های کنکوری شده مسبب عدم دریافت پاسخ از سوی رفقا بوده.
رامین ژوبین
: گرچه ریشههای دیگری در تجربیات کودکی من ممکنه دیده بشه به نظر میاد
موقعای که در کانادا ۱۷ سال داشتم و با پدر ناتنی و کمی سنتیام مشکل
پیدا کردم، و به کمک مادرم ترک خانه کردم و زندگی تنها را شروع کردم.
تفکرات و یا علاقههای آنارشیستی من خودشان را واضح تر نشان دادند و این
زمینهای برای ایجاد بی نظمیهای بزرگتر و هدفدارتر در عرصههای آموزشی،
اجتماعی و سیاسی، و پیوستن به آنارشیسم شد خیلی مختصر به عمدهترین
فعالیتها اشاره میکنم:
- بنیانگزاری یک انجمن روانشناسی
آلترناتیو، مخالف روانشناسی موجود در دانشگاهم که بر ارزشگذاریهای
ژنتیکی و غیر محیطی تاکید آسیب آور و غیر علمیای داشت
- نزدیک به ۱۰ سال تجربه مبارزه و بحث اینترنتی
- در ۳ سال اخیر کارهای بسیار زیادی
انجام داده ام. عضو گروه رسمیای نیستم ولی نزدیکان همکار و شریک پر نفوذ
زیاد روزمره و مستقیم داخل و خارج کشور زیاد دارم؛ سایتهای زیادی این
فعالیتها را ثبت کرده اند ولی سایتهای زیر شخصی تر هستند و در واقع
تولیدِ خودم هستند:
http://soundcloud.com/radioparvaz
http://www.facebook.com/pages/%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4- %D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86/177505310824
هر کسی همیشه توانسته با ما شرکت کند و
در جذب اشخاص از طیفهای مختلف معروفیم. رسمیت، مهر و لقب نداریم، ولی
گروه تاثیرگذار و بسیار فعالی هستیم. از دهها شخص داخل و خارج کشور تشکیل
شده ایم که بدون هیچ اجبار و فشار با ما فعالیت میکنند. خیلیها هم دارند
در این رابطه فکر میکنند و هنوز دارند با ما آشنا میشوند. بدون هیچ اشاره
یا پرسش از ما، هر موقع میخواهند فعالیتهایشان را حاشیهای تر یا کاملا
متوقف میکنند. آخر - هر موضوع و عرصهای میتوانند انتخاب کنند.
عرصههای فعالیت:
- هنر و فیلم سازی سیاسی و مبارزاتی
- سبکهای جدید و رادیکال در برنامههای
محلی/حضوری و کار رسانهای ؛ در ایجاد بحث و گفتمان سر مسائل عملی و
تئوری مربوط به مبارزه و زندگی روزمره در ایران
- برنامههای یادمان جانباختگان و گفتمان عدالت
- جمع آوری کمک مالی
- سازماندهی تظاهرات و کمپینهای فشار
- هماهنگی تبادل نظر بین طیفها و گروههای مختلف سرنگونی طلب داخل و خارج ایران
- کافه فلسفه و روانشناسی
- مشاوره
- تبلیغات
- ارائه و توجیه راهبردهای مبارزاتی دراز مدت و روزمره و عینی
- گسترش تفکر آنارشیستی و طبیعت گرا
- گسترش تفکر سرنگونی طلب سیاسی
آیا قبل از
شما، در دورەهای گذشتە نسلهای آنارشیست در ایران بودەاند مثلاً در دوران
قیام (1357 ش / 1979م) یا تنها در میان تبعیدیهای خارج از ایران موجود
بودەاند؟
نظام جلالی و آرش دوست حسین
: بله قطعا بوده اند که در این زمینه رفقای قدیمی تر ما که اطلاعات بیشتری
دارند در مصاحبه خود در آینده به آن خواهند پرداخت . تا آنجا که می دانیم
نشریات نخدار ، نافرمان ، انسان آزاد ، ماهانه ،آبگون و… نشریاتی
آنارشیستی بوده اند که در سالها ی پیشین چاپ میشدند و باز هم قاعدتاً در
میان فعالین چپ و رفقایی که مطالعه بیشتر و تحقیق جامع تر در زمینه تاریخ
چپ و متون کلاسیک چپ داشتند هم به آنارشیسم آشنائی داشتند و هم خود گرایش
آنارشیستی داشته اند.
به هر حال ما می توانیم از تعدای از این
جمع صدای آنارشیسم به عنوان نسل جدید آنارشیستها نام ببریم که در کنار
رفقای آنارشیست قدیمی فعالیت می کنند.
رامین ژوبین :
آنارشیست طبیعی همیشه زیاد بوده - یعنی درصد اشخاصی که منطق آنارشیستی
را آگاهانه یا ناخودآگاه به کار میبرند ولی واژه آنارشیسم را به کار
نمیبرند زیاد است. آنارشیستهای علنی و رسمی هم زمان انقلاب بوده، فقط
کمتر
آیا آزادی و
برابری کە آنارشیستها ادعا میکنند، همان است کە سوسیالیستها ادعا و مطرح
میکنند؟ اگر همان است، این بە آن معنا است کە آنارشیسم برای خود سوسیالیسم
است، اگر نه پس چه موضعی در برابر سوسیالیسم دارد و اساساً چه تفاوتی دارد؟
نظام جلالی و آرش دوست حسین
: بحث سر آزادی و برابری فراتر از صرفا ادعا است چراکه ما و آنها در شعار
از آزادی و برابری دفاع می کنیم اما اختلاف از آنجائی شروع می شود که احزاب
کمونیستی به مردم وعده می دهند که با به قدرت رسیدن حزب آنها و تشکیل دولت
بدست حزب ، سپس آنها به مردم آزادی خواهند داد و در جامعه برابری و عدالت
اجتماعی ایجاد خواهند کرد ولی ما آنارشیستها قرار نیست به مردم با وعده
دادن آزادی و برابری زمینه حکومت خود را فراهم کنیم. ما تاکید می کنیم که
دولتها آزادی مشخص و محدودی به شما خواهند داد و حیطه و حوزه آزادی را
خودشان مشخص می کنند و هر وقت که منافع آنها به خطر بیفتد محدوده آزادی را
تنگتر خواهند کرد. ما به کسی وعده نمی دهیم که برایتان آزادی به ارمغان
خواهیم آورد بلکه تاکید می کنیم که برای رسیدن به آزادی مطلوب خود باید
برای آن مبارزه و تلاش کنید و با ارگانهای مخالف و محدود کننده آزادی به
ستیز و مبارزه برخیزید. ما تاکید می کنیم که حق برخورداری از آزادی صدقه
نیست که از دولتها و ارگانهای سرکوب آن خواهش کنیم که به حقوق و آزادی ما
احترام بگذارند بلکه آزادی از حقوق اولیه و جدائی ناپذیر زندگی انسانها و
حیوانها است که باید برای آن مبارزه کنیم.
ما بر ضرورت آزادی های فردی تاکید می کنیم
و دولت را عامل اصلی و محدودکننده آزادی فردی می دانیم .ما معتقدیم که اگر
دولت و ارگانهای سرکوب آن نباشند تا حد زیادی آزادی فرد خدشه پیدا نمی کند
چراکه دولتها با تصویب قوانین محدود کننده آزادی فرد به یکباره آزادی همه
را محدود یا سلب خواهند کرد ولی یک خانواده فقط برای اعضای آن خانواده می
تواند محدودیت ایجاد کند و نه برای کل جامعه و از طرفی دیگر اگر ارگان
سرکوب دولتها نباشد سایر مردم جامعه می توانند جلوی سلب آزادی فرد درون
خانواده را با اتخاذ سیاستهای درست بگیرند و برای تامین و تثبیت آزادی فرد
در جامعه بکوشند.
اما در مورد واژه سوسیالیسم باید گفت که
برای مخاطب غربی ناشناخته نیست.اگر سوسیالیسم را به فارسی ترجمه کنیم جامعه
باوری میشود. فکر نکنم آنارشیتی باشد که خود را سوسیالیست نداند زیرا لغو
مالکیت خصوصی و مبارزه با استثمار انسان از انسان و تلاش برای دستیابی به
جامعه آزاد و برابر اومانیستی (انسان باور)هدف هر سوسیالیستی است. تنها در
جایی که بعضی سوسیالیستها برای رسیدن به این هدف کمونیسم لنینیستی و
دولتی را انتخاب میکنند تفاوت و تمایز همچنین موضع گیری بعضی دیگر از
سوسیالیستها که خود را آنارشیست میدانند با آنها به وجود میاد. در واقع ما
سوسیالیستها خانواده ایی هستیم با اختلافات داخلی بر سر چگونگی دستیابی
به جامعه آزاد و برابر برای انسانها هستیم هر چند این را پنهان نمیکنم که
این اختلافات چه بسا خونین بوده و آنارشیستها همیشه نه تنها از سوی دولتهای
سرمایه داری بلکه از سوی دولتهای کمونیستی نیز سرکوب شده اند هر چند که
همیشه در صف اول و خط مقدم انقلابات ۲ قرن گذشته بر علیه سرمایه داری بوده
اند.
سوسیالیستهای دولت محور معتقدا که با به
قدرت رسیدن حزب آنها جامعه را سوسیالیستی خواهند کرد ولی ما معتقدیم که با
تشکیل دولت بر فراز سر مردم جامعه سوسیالیستی نخواهد شد و سوسیالیسم از
بالا در بهترین حالت منتهی به سوسیالیسم دولتی خواهد شد.ما معتقدیم که
سوسیالیسم در جامعه ای بدون دولت و حزب توسط خود مردم می تواند متحقق شود و
دولت مانع اصلی سوسیالیسم است.در سوسیالیسم مشارکت برابر و آزاد همگانی
وجود دارد اما دولت و حزب مانع سوسیالیسم هستند و آنها با مردم منافع
یکسانی ندارند و از امکانات همگانی در جهت منافع ویژه افراد وابسته به دولت
و حزب استفاده می کنند.در سوسیالیسم نابرابری ها و حق ویژه از بین می رود و
بنابراین از آنجائیکه افراد وابسته به حزب که دردولت هستند از حقوق ویژه
ای برخوردار می شوند و خود دولت به نابرابری ها و بی عدالتی ها دامن می زند
پس تشکیل هر گونه دولتی به معنی عدم تحقق سوسیالیسم است و یکی از شروط
اولیه برای ایجاد سوسیالیسم نابودی دولت و سپس ایجاد جامعه سوسیالیستی توسط
مردم در یک مشارکت برابر و همگانی تحقق پیدا می کند.بنابراین سوسیالیسم را
تنها ما آنارشیستها نمی سازیم بلکه مردم می سازند که ما نیز بخش کوچکی از
همین مردم هستیم.
رامین ژوبین
: سوسیالیسم آنارشیستها بیشتر از لحاظ راهبرد تفاوت دارد (مثلا در مخالفت
پایهای با حزب و دولت و عدم تشکیل آنها)، ولی در مجموع از لحاظ اولویت
اهداف هم کمی متفاوتند، مثلا با میانگین اهمیت بیشتر به محیط زیست بین
آنارشیستها
آیا میتوان
از آنارشیسم ایرانی صحبت کرد؟ بە معنای دیگر در تاریخ منطقە یا ایران
حرکتهای اجتماعی یا فکری یافت میشوند، کە آرمانی آنارشیستی داشتە باشند؟
نظام جلالی و آرش دوست حسین
: آنارشیسم ایرانی به این معنی که این فلسفه و دکترین سیاسی را تولدش را
در آنجا بدانیم خیر .ولی احتمالا باشند آنارشیستهایی که مثل کمونیستهای
دهه ۳۰ ایران که میخواستند آنرا بومی کنند و مزدکیسم بدانند یا مثل
کمونیستهای دهه ۴۰ که خواستند آنرا اسلامی کنند تا با جامعه به مشکل نخورند
و از علی و حسین به عنوان سوسیالیست نام بردند، بخواهند چنین میکس هایی
به وجود آورند اما واقعیت این است که این مکتب فکری،فلسفی و سیاسی زادگاهی
غربی دارد و ایرانیان آنارشیست نیز به صورت علمی و واقعی پیرو مکتبی
غربی هستند.البته اگر این درک دیالکتیک و علمی را داشته باشند. تمام
حرکتهای اجتماعی و انقلابی منطقه خاستگاهی آنارشیستی داشته هر چند خود
جامعه به آن واقف نباشد.تلاش برای رسیدن به آزادی و برابری تنها به دلیل
عدم آگاهی طبقاتی در هر دوره توسط سرمایه داری جهانی و بورژوازی ملی
منطقه به یغما رفت.
رامین ژوبین
: از نظر من همه جنبشها در شعار و اهدافِ علنی هم نباشند ذاتأ و عملا
آنارشیستی هستند و میتوانند آنارشیسم طبیعی محسوب شوند. مثلا انقلاب فرانسه
به یک جنبش آنارشیستی شناخته نمیشود ولی موتور مرحله نهایی پیروزی آن
محکومیتِ دولت انتقالی با عنوان “ تروریست ” بود. این اولین بکارگیری لقب
تروریست در تاریخ است و بر عکس مفهوم امروزی اشاره آن به خشونت دولتی است
نه خشونت ضّد دولتی شهروندان یا گروههای غیر دولتی.
غیر از آنارشیسم طبیعی زمان شاه هم زیر
جمهوری اسلامی ، در ایران کمی آنارشیسم رسمی و علنی هم وجود دارد، ولی
بیشتر در عرصه فرهنگسازی تا سیاسی مطرح شده.
یک چیزی هم بین آنارشیسم رسمی و غیر
رسمی دیده میشود و آن جنبش تحریم انتخابات است که اخیرا هم در ایران دیده
شد، هم منطقه (مثلا در مصر)، و کلا در درجات و شرایط متفاوتی در همه
کشورها و چهار گوش دنیا دیده میشود.
نتیجه گیری مهم اینجا، در تائید یکی از
مصاحبههای قبلی که با بچههای صدای آنارشیست شد، این است که آنارشیسم
باید از دل این جنبشها رسمیت و علنیت خیلی بیشتری پیدا کند. اگر کنشگران،
مردم، هنرمندان و غیره این کشورها ندانند، یا علنا نگویند که تفکر آنها و
اهداف آنها آنارشیستی هستند، به اهدافشان نخواهند رسید. دلیل این بنظرام
اینه که در غیر این صورت ایدئولوژیها و لقبهای دیگری خودشان را صاحب
جنبشها خواهند کرد و نفوذ آنها باعث انحراف و تغییر مسیر و تفکر جنبشها
میشود.
در زبان
فارسی بحثهای بە اسم جغرافیای آنارشی پدیدار شدەاند، آیا این شکلی از
آنارشیسم ایرانی نیست؟ لطفاً جنبەهای این بحث را برای ما و خوانندگانمان
روشن نماید؟
نظام جلالی و آرش دوست حسین
: شاید آنارشیسم در هر مقطع تاریخی و هر زمان واقعی در مکان جغرافیایی
به شکلی خاص بسته به شرایط و ساختار اجتماعی و فرهنگی آنجا هم چنین
آگاهی طبقاتی و سیاسی مردم آن جغرافیا به اشکال گوناگون آغاز شود تا به
هدفی واحد برسد که در جای دیگر نیز همان خواهد بود ، اما نسبت به جغرافیای
آنارشیسم با این نگاه که آنارشیسم در هر جا شکلی متفاوت خواهد داشت نیست
زیرا نمیتوانیم بگویم که آنارشیسم را مثلا به اعتقادات ناسیونالیستی و
مذهبی یا قبیله ایی آن مردم پیوند بزنیم تا نه سیخ بسوزد نه کباب این مثل
توهم جمهوری اسلامی از جمهوریت و اسلام در کنار هم یا مثل اسلام آریایی یا
ایرانی است
**************
ادامە دارد ….
*************
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر